ماتیارماتیار، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

عشق ماندگار من

سلام عشق من

1393/5/17 12:02
نویسنده : سمیرا
231 بازدید
اشتراک گذاری

باز هم یه روز دیگه اومد و  مثل همیشه از خواب پا می شی میگی بابا کووووش ......  وتوبا کلی جیغ و فریاد و من هم با کلک های همیشگی که بیا بریم بهت تو دستشویی قورباغه نشون بهت گربه نشون بدم می برمت دستشویی و بعد از اینکه کلی سر کارم میذاری می گی قوباغه کووووش ، گوبه کوووووش . بعد از یک ربع معطلی بلاخره رضایت می دی میایم از تالار اندیشه بیرون  و من هم انگار قله اورست فتح کردم

دیشب با مامان و بابا اینا و خاله سمانه و مامان بابای عمو امید اینا و همسایشون رفتیم رستوران البرز ، مهمون مامان اینا بودیم خیلی خوش گذشت ولی عشق من طبق معمول تا تونست شیطنت کرد و هی میرفت سوئیچ ماشین ها رو جمع می کرد من آخر می ترسم تو یا گوشی باز بشی یا نمایشگاهی ، حالا بد هم نیست ولی خوب دیگه  ......چشمک ولی از این حرفا گذشته غذاش بهمون چسبید و بعدش هم رفتیم کنار دریا و تو هم طبق معمول عشق دریا و وقتی میریم ذوق میکنی میگی ددددیا هی  ددددیا ، قوربون دریا گفتنت 

وقتی برگشتیم انقدر خسته بودی که بدون اینکه شیرت بخوری خوابیدی ، آخه همیشه قبل خوابت میگی شیر بده مننن.

این هم عکس عشق مامان بعد از کلی شیطنت موقع برگشت

 

پسندها (1)

نظرات (1)

میترا
1 مرداد 94 7:38
سلام خیلی مفید بود ! به منم سر بزن